×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

ضیافت عشق

× عشق را درون خويش تجربه كن اگر دلي سرشار از عشق داشته باشي دير يا زود مخاطب خويش را پيدا ميكني عشق تو كسي را كه همواره جويايش بودي پيدا ميكند - راه عشق راهي پر مخاطره است تنها كساني كه شجاعت عشق ورزيدن را دارند به اين راه گام مي نهند عشق مراقبه تنها نصيب كساني ميشود كه شجاعت بودن را دارند راه عشق و مراقبه هر دو به خدا ميرسند
×

آدرس وبلاگ من

dl.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/shayaan27

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ????? ??? ??? ????? ??????

دریای نگــــــاه

به چشمان پریرویان این شهر،

یه صد امید می بستم نگاهی ،   

مگر یک تن ازین نا آشنایان ،  

مرا بخشد به شهر عشق راهی

به هر چشمی - به امیدی که این اوست

نگاه بیقرارم خیره می ماند ،  

یکی هم ، زین همه ناز آفرینان ،

امیدم را به چشمانم نمی خواند ! 

غریبی بودم و گم کرده راهی ،

مرا با خود به هر سویی کشاندند ،

 شنیدم بار ها از رهگذاران

که زیر لب مرا دیوانه خواندند ! 

ولی من ، چشم امیدم نمی خفت .

 که مرغی آشیان گم کرده بودم

 ز هر بام و دری سر می کشیدم
به هر بوم و بری پر می گشودم. 

امید خسته ام از پای ننشست ،

نگاه تشنه ام در جستجو بود.

در آن هنگامه دیدار و پرهیز ؛

رسیدم عاقبت آنجا که او بود ! 

" دو تنها و دو سر گردان ، دو بی کس "

 ز خود بیگا نه ، از هستی رمیده ،

ازین بیدرد مردم ، رو نهفته ،

شرنگ نا امیدی ها چشیده ، 

دل از بی همزبانی ها شکسته ،

تن از نا مهربانی ها فسرده ،

ز حسرت پای در دامن کشیده ،

به خلوت ، سر به زیر بال برده ،  

" دو تنها و دو سر گردان ، دو بی کس " ،

به خلوتگاه جان ، با هم نشستند ،

زبان بی زبانی را گشودند ،

سکوت جاودانی را شکستند . 

مپرسید ، ای سبکباران ، مپرسید

که این دیوانه از خود بدر کیست ؟

چه گویم ؟ از که گویم ؟ با که گویم؟

که این دیوانه را از خود خبر نیست. 

به آن لب تشنه می مانم که - نا آگاه

 به دریای در افتد بیکرانه ،

لبی ، از قطره آبی ، تر کرده ،

خورد از موج وحشی تازیانه ! 

مپرسید ، ای سبکباران ، مپرسید

مرا با عشق او تنها گذارید .

غریق لطف آن دریا نگاهم

مرا تنها به این دریا سپارید !

چهارشنبه 2 تیر 1389 - 2:31:22 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم